گندم زار

خوشه خوشه‌های افکار و احساسم

گندم زار

خوشه خوشه‌های افکار و احساسم

بایگانی
آخرین مطالب
۰۵ شهریور ۹۲ ، ۲۳:۱۸

منم شبیه بچه ها

گاهی شبیه بچه ها می شوم ...

برای بعضی چیزها خیلی چانه میزنم

حتی چیزهایی که اتفاق افتادنش تقریبا محال است !

اما واقعا دیگری ها نمیدانند که چقدر دلم لک زده برای آن اتفاق !

همان جور که گاهی ما هم نمیدانیم بچه ها چقدر دلشان لک زده برای خیلی اتفاق ها ...

۰۱ شهریور ۹۲ ، ۱۲:۵۳

بها

این که سکوت کرده ام و میگذرد


نه این که ساده میگذرد ...


این بهای عهدی است که از اول راه با تو بستم


...

۳۱ مرداد ۹۲ ، ۲۱:۴۲

خاطره

خواستم بوسه گرم از لب گلگون ببرم

حال باید جگر داغ و دل خون ببرم


برنگردان به من این قب پر از خاطره را

این کتاب ورق از هم شده را چون ببرم ؟


با سرافکندگی قلب خرابم چه کنم ؟

گر سر سالم از این معرکه بیرون ببرم


ناگریزم که در آیینه چشمت با شرم

لب خندان بنشانم دل محزون ببرم


شاعر چشم توام و همچون موج

باید از سنگ دلی های تو مضمون ببرم 


"فاضل نظری "

۳۱ مرداد ۹۲ ، ۲۰:۳۰

تنهایی ینی

تنهایی ینی گاهی انگشتانت را در لابه لای موهایت فرو کنی و و موهایت را به عقب ببری ... 


و با پشت انگشتانت موهایت را از روی شانه ات کنار بزنی ... 


سرت را خم کنی و گونه ات را روی شانه ات بگذاری تا یقه بلوزت نم اشک صورتت را بگیرد ...

 

و آرام زیر لب نجوا کنی :


" اینجا پیش خدا زشته داری گریه میکنی، خدا داره نگات میکنه هااااااااااا 


گریه نکن صبر کن !!! "


۳۱ مرداد ۹۲ ، ۲۰:۱۹

گاهی ساده دلی نعمت نیست ...

چه ساده دلانه خواستم خوب باشم و چه با اکراه و تردید، پذیرفته

 واقعی که نه ولی به ظاهر پذیرفته شدم ...


و چه راحت با احساس و قلبم بازی می شود با نادیده گرفته

شدن

کنار گذاشته شدن


ریز دیده شدن


وقتی که دلت میشکند می فهمی :


گاهی ساده دلی نعمت نیست

۳۱ مرداد ۹۲ ، ۰۴:۵۵

ساعت

الان که این رو می نویسم،


ساعت دقیقا راس نبودن توست...


تو هر وخت دلت خاست بخون ...

۳۱ مرداد ۹۲ ، ۰۳:۳۳

وقتی راه دیگه ای نیست

اگر نتونم مال موقعیه که راه دیگری هم باشد ...

وقتی راه دیگری نیست، فقط باید بتونی ...

۳۱ مرداد ۹۲ ، ۰۳:۲۷

دلم باروون میخاد

دلم باروون میخاد و یه خیابوون مثل ولی عصر ولی خلوتش ...

از سر تا ته خیابوون رو قدم زدن و یه هندزفری با کلی آهنگ قشنگ ...

و یه دنیا سکوت از صدای آدما ...

و چند ساعتی تو خودم بودن و تنهایی ...

۳۱ مرداد ۹۲ ، ۰۱:۵۱

البلا

البلا للولا 


آنکه مقرب تر است جام بلا بیشترش میدهند

۳۱ مرداد ۹۲ ، ۰۱:۴۸

دامنی دل

هرچه دام افکندم آهوها گریزان تر شدند

حال صدها دام دیگر در مقابل ریخته


هیج راهی جز به دام افتادن صیاد نیست

هرکجا پا میگذارم دامنی دل ریخته